زنبور می‌شوم که لبت را عسل کنم

تصمیم داشتم که تو را یک غزل کنم
وقتش رسیده است به قولم عمل کنم!

این یک معادله ست که مجهول‌هاش را
باید به انزوا بکشانم و حل کنم

کندویمان عصاره‌ی نیش و کنایه‌هاست
#زنبور می‌شوم که لبت را #عسل کنم

راحت کنار می‌کشم از این بهانه‌ها
تا شانه‌های خالی خود را بغل کنم

بوسیدنت خلاف قوانین کشور است
بايد عمل به شيوه‌ی بين‌الملل کنم

من روی خط زلزله‌ات ایستاده‌ام
قصدم نبود #فاصله ای را گسل کنم

باید به فکرهای سیاهم جهت دهم
اصلا درست نیست تو را مبتذل کنم

پ.ن:
آخدا
دمت گرم
ممنون
اما مگه این چی بود که این‌قدر طولش دادی؟
دیدگاه ها (۱۵)

‏طی نگشته روزگار کودکی، #پیری رسیداز کتاب عمر ما، فصل شباب ا...

خانه سبز

من در حال فکر کردن به بدبختی‌هام

رضا: تو با همه دخترایی که من دیدم فرق دارییلدا: تو خیلی دختر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط